سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش با عمل همراه است . پس هر که دانست عمل کرد و هر که عمل کرد دانست و دانش، به عمل فرا می خواند، پس اگر او را اجابت کرد چه بهتر و گرنه از او جدا و دورمی شود [امام صادق علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

سرمایه گذاری بر روی قومیت ها

«سرنوشت مردم ایران را آذربایجان تعیین می کند و سرنوشت آذربایجان را حضرت آیت الله شریعتمداری در دست دارد.»(11) کودتاچیان گمان می کردند می توان با تحریک احساسات قومیتی به پیروزی دست یافت. می گفتند آذربایجان باید کشور را نجات بدهد.

حزب جمهوری خلق مسلمان، شریعتمداری را به عنوان رهبر مذهبی خود قلمداد می کرد؛ از نظر سیاسی بر ملی گرایان و در بعد نظامی بر بعضی از عناصر موجود در پایگاه هوایی تبریز تکیه داشت. آنها گمان می کردند با یک جرقه در تبریز، می توان کل کشور را به آشوب کشید. در واقع برای آذربایجان در مقایسه با سایر کشور و برای شریعتمداری به عنوان "مرجع شیعیان جهان!" نقشی کلیدی در نظر گرفته شده بود.

مشابه این سرمایه گذاری در انتخابات ریاست جمهوری دهم هم رخ داد. می گفتند موسوی داماد لرستان و پسر آذربایجان است و تصریح می کردند که ترک ها یک بار دیگر باید کشور را نجات می‌دهند. این طرح ریزی ها البته باز هم با درایت و آگاهی مردم ناکام ماند.

از جبهه ملی تا مشارکت، مجاهدین، کارگزاران و اعتمادملی

این تصور که بختیار شخصاً و بدون پایگاه داخلی، طرح ریزی کودتا را در دستور کار قرار داد، تصور درستی نیست. ری شهری رئیس وقت دادگاه انقلاب ارتش می گوید: «خط ارتباطی این شبکه با سازمان سیا، جبهه ملی و دکتر منوچهر شایگان بوده است. جالب این است که این افراد حتی کابینه خود را هم تشکیل داده بودند.»(12)

در واقع، برخی جریانات و احزاب داخلی هم به موازات چهره هایی مانند شریعتمداری در شکل گیری کودتا نقش آفرینی می کردند. اینها البته خود را بانی نجات مردم ایران و خیرخواه ملت می دانستند. ناصر رکنی حلقه وصل کودتاچیان می گوید: «اینجانب هرگز نخواستم که نظام جمهوری اسلامی را براندازم... اصلاً مسئله براندازی نظام جمهوری اسلامی مطرح نبوده، بلکه به نظر من به عکس بوده؛ یعنی نجات انقلاب و جمهوری اسلامی ایران از دست کسانی که به نظر اینجانب صلاحیت حکومت کردن ندارند.»(13)

سازمان نقاب که نامش مخفف "نجات قیام ایران بزرگ" است، می کوشید تا به خیال خودش ایران از دست رفته را به ایرانیان بازگرداند و از یوق ظلم و ستم و خشونت رهایی بخشد. در واقع جبهه ای متشکل از جریانات مختلف برای کودتا شکل گرفته بود و این جبهه نه در مبانی که در هدف همسو و متحد بود.

در انتخابات دهم نیز، برخی شرایط کشور را بحرانی و تداوم حضور احمدی‌نژاد را برای ایران خطرناک ارزیابی می کردند. این جمله که "احساس خطر کردم" بارها و بارها از سوی موسوی در انتخابات تکرار شد. احزاب و جریانات مختلف هم پیمان شدند تا برای رسیدن به هدف، گام هایی بلند بردارند. ابطحی در دادگاه تصریح کرد که: «هاشمی رفسنجانی، موسوی و خاتمی قسم خورده بودند، یکدیگر را تنها نگذارند.»

جبهه ایجاد شده از یک سو، منتظری، صانعی و موسوی تبریزی را با خود داشت و از سوی دیگر با هاشمی رفسنجانی ارتباط می گرفت. شخصیت های مختلف سیاسی بارها بر نقش آفرینی های هاشمی و عدم تمایل جدی او به تداوم دولت احمدی‌نژاد و اینکه تمام تلاشش را بدین منظور به کار بسته است، سخن گفتند. گفته می شد کشور در خطر جدی و در آستانه سقوط است و باید آن را نجات داد. اعضای این جبهه همچنین می کوشیدند تا از طریق ارتباط گیری با دفاتر برخی مراجع، آنها را نیز مردد کنند و با ارائه اخبار و اطلاعات جهت دار، لااقل جلوی نقش آفرینی جدی آنها را به نفع نظام بگیرند. این پروژه البته تا حد زیادی موفق بود.

اصلاحات خون می خواهد...

خلبانی که ماجرای کودتای نوژه را 2 روز قبل با آیت الله خامنه ای در میان گذاشت و مانع پیروزی آن شد، می گوید: «حمید نعمتی را دیدم. قرار ملاقات را در تهران گذاشتیم. در تهران به منزل نعمتی رفتم. به من گفت:مأموریت تو بمباران بیت امام و تلویزیون است و ما می توانیم تا 5 میلیون نفر را بکشیم! و اگر هم لازم باشد در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس و یا روی ناو امریکا در خلیج فارس فرود بیاییم. من به او گفتم شما با مردم مخالفید یا با حکومت که این همه کشت و کشتار می خواهید بکنید؟ گفت ما با حکومت مخالفیم، ولی هرکس هم که بخواهد مانع کار بشود، چاره ای نداریم جز اینکه همه را بکشیم.»

کسانی که ادعا می کردند برای نجات ایران از خطر پا به رکاب شده اند و احساس وظیفه کرده اند، از ریختن خون مردم برای تحقق دموکراسی مطلوب خود بیمی نداشتند. طرح ریزی اغتشاشات بعد از انتخابات نوع دیگری از همین رویکرد بود. گفته می شد اصلاحات خون می خواهد و باید جنگید و اگر لازم بود، باید مردم را هم کشت. تصرف پایگاه های نظامی و مراکز بسیج برای تهیه اسلحه و نیز تیراندازی در خیابان ها توسط اغتشاشگرانی که با چراغ سبز میرحسین موسوی به صحنه آمده بودند، در همین راستا قابل تحلیل و ارزیابی است.

عوضی گرفته اید...

بعد از برملا شدن طرح کودتا، امام راحل طی سخنانی این دست برنامه ریزی ها را کارهای بچه گانه و شرارت مآبانه خواندند و افزودند: «اینها مقایسه کرده‏اند جمهورى اسلامى ایران را به حکومت‌هاى دیگر که گاهى حکومتى مى‏آید و یک حزبى یا یک فرد ارتشى‏اى با یک عده قیام مى‏کند و آن حکومت را از بین مى‏برد و یک حکومتى به جاى او مى‏نشاند، یا یک رژیمى را از بین مى‏برد یک رژیم دیگرى مى‏آورد. اینها مقایسه حکومت اسلام را و نهضت اسلامى را با سایر نظام‌ها و با سایر حکومت‌ها عوضى گرفتند و لهذا، هم گروههایى که توجه ندارند به عمق این انقلاب و هم بعضى از افراد سیاسى و ارتشى و این‌هایى که به خیال خودشان مى‏خواستند که در این سفره هم مثل سفره قبل، یک حظ وافرى داشته باشند و دستشان در دزدى و در کارهاى خلاف باز باشد -و حالا امیدشان کم کم دارد قطع مى‏شود- دست به یک همچو کارهایى مى‏زنند بدون توجه به عمق مسائل. کودتا در یک کشورى واقع مى‏شود که آن کشور یک حکومتى دارد جداى از مردم و مردم هیچ کارى به آن حکومت ندارند یا ناراضى هستند که -غالباً- هم ناراضى هستند... اینها حضور ملت را نمى‏فهمند یعنى چه؛ یا مى‏فهمند و از بس که حب جاه دارند و حب مال دارند دست و پا مى‏زنند که شاید -شاید در یکصد احتمال یکى- بتوانیم. اینها نمى‏دانند که فرق است ما بین قیام‌هاى سیاسى، قیام‌هاى ملى، قیام‌هایى که براى آمال دنیایى است با این نهضت اسلامى. نهضت اسلامى ایران ابداً، نه ملیت و ملیت گرایى -خصوصاً، به آن معناى فاسدش- در آن دخالت داشت و دارد و نه احزاب سیاسى و طبقه روشنفکر و این مسائلى که در سایر جاها هست. این نهضت از نفْس توده مردم، از نفْس توده زن و مرد مردم بلند شد.»(14)

تاکید امام بر این بود که ملت همچنان پشتیبان نظام هستند و اگر ببینند حتی برخی جریانات منحرف داخلی هم قدم با بیگانگان حرکت می کنند، حساب خود را از آنها جدا خواهد کرد.


تمام اینها به حسب حکم قرآن، حکمشان قتل است

امام: «توجه به این مسائل لازم است همه آقایان بکنند و کسانى که خداى نخواسته یک انحرافاتى دارند اگر قابل اصلاحند با موعظه، با نصیحت، با هدایت اینها را اصلاح بکنند و اگر نیستند، پاکسازى بکنند. و آنهایى که در این مسائل، در این مسئله آخر همراه بودند با این خیال فاسد کودتا، تمام اینها به حسب حکم قرآن، حکمشان قتل است بلااستثنا، یک استثنا درش نیست؛ هیچ کس حق ندارد که یک کسى را عفوش بکند، یک کسى را مسامحه با او بکند. اینها به حکم اسلام و حکم قرآن فاسد و مفسد هستند و اینها 4 حکم در قرآن هست که از همه کوچکتر کشتن است. و امیدوارم ان شاء اللَّه همه شما با سلامت و صحت و عافیت این راه را بروید و این راه مستقیم را ان شاء اللَّه طى بکنید. خداوند حفظتان کند ان شاء اللَّه.»(15)

از نگاه امام باید با سران کودتا و کسانی که با موعظه و نصیحت قابل اصلاح نیستند، با قاطعیت برخورد کرد و کسی حق ندارد در قبال آنها مسامحه کند. برخی اعترافات متهمین جریان کودتا به مرور در اختیار مردم قرار گرفت تا مردم بدانند چه کسانی به دنبال مواجهه با ایران اسلامی بوده اند. در این مسیر با هیچ کس حتی سید کاظم شریعتمداری هم مسامحه نشد و برخی سردمداران کودتا در نهایت به اعدام محکوم شدند.

پی‌نوشت‌ها:

1-کیهان – شنبه 21/4/1359
2-کودتای نوژه – صفحه 298
3-توطئه در ایران – ص 197
4-توطئه در ایران – ص 197
5-کودتای نوژه – صفحه 102
6-اطلاعات – 27/2/1365
7-کودتای نوژه – صفحه 157
8-دانشجویان پیرو خط امام – مجموعه اسناد لانه جاسوسی – جلد 2 – آبان 1366 – صفحه 91
9-کودتای نوژه – صفحه 171
10-کیهان هوایی – 25/4/1365
11-هفته نامه خلق مسلمان – شماره 18 – صفحه 3
12-کیهان – 31/1/1361
13-کودتای نوژه – صفحه 294
14-صحیفه امام، ج‏13، ص: 25
15-صحیفه امام، ج‏13، ص: 45


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/18:: 9:29 عصر     |     () نظر